ثناثنا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

فرشته کوچولوی من

خواب خانومییییییییییییی

این روزا ساعت خواب خانوم گل حسابی من وبابایی رو از بیخوابی کلافه کرده عزیزکم شب و روز رو قاطی کردی!!!!!!!!!!!!!!!!! شبا تا صبح بیداری و توی بغلمی و باید دور خونه راه برم تا شما همه جا رو نگاه کنی!!!چراغا رو خاموش میکنم تا شاید خوابت بگیره اما چشمای خوشگلت گردتر می شه و توی تاریگی برق می زنه چنان کنجکاوانه همه جا رو نگاه میکنی که مکیفهمم حالا حالا ها قصد خوابیدن نداری بجاش روزا رو میخوابی و هر کاری میکنم نمیتونم بیدارت کنم نفسییییییییییی ...
13 بهمن 1391

بدون عنوان

عاشق ون چشمای خوشگلتم و وقتی که بهم نگاه میکنی و میخندی میخوام برات بمیرمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم ...
12 بهمن 1391

یکم دیر شد ....

این مدت وقت نکردم از خاطراتم بنویسم گلکممممممممم آخه خیلی سرم شلوغ بود ...خیلی مهمون داشتیم عزیزم که زحمت می کشیدن برای دیدن شما میومدن البته ناگفته نماند: بابای هم خیلی کمکم م کنه مامانی ...با اینکه بابایی صبح زود میخواد بره سر کار اما شبایی که شما بدخواب میشی بیدار میمونه و برای آروم کردنت کمکم میکنههه ...
9 بهمن 1391

دخملییییییییی من

سلام دخترک دوست داشتنی من یه سوالی هست که این روزا مدام منو به خودش مشغول کرده.... خانوم خانو ما من تا حالا چطوری بدون شما زندگی میکردم قربونت بشم گلم خیلی بهت وابسته شدم...تصورم از داشتن تو در زمان بار داریم با احساس الانم خیلی فرق داره مامانی .... این حسیه که فقط باید تجربه بشههههههههههههههههههههههههههه ...
9 بهمن 1391